قطار پرازدحام، قطار شلوغ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I had to stand the whole way because it was an overcrowded train.
مجبور شدم تمام مسیر را بایستم چون قطار پرازدحام بود.
The overcrowded train made the journey very uncomfortable.
قطار شلوغ، سفر را بسیار ناراحت کننده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overcrowded train» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overcrowded-train