فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overcrowding

ˌoʊvɚˈkraʊdɪŋ ˌəʊvəˈkraʊdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    شلوغی بیش‌ازحد، ازدحام بیش‌ازحد
    • - Passengers will not accept overcrowding and delays.
    • - مسافران شلوغی بیش‌ازحد و تأخیر را نخواهند پذیرفت.
    • - The World Health Organization is concerned with overcrowding of sleeping accommodation as a risk for the spread of tuberculosis.
    • - سازمان بهداشت جهانی (WHO) نگران ازدحام بیش‌ازحد خوابگاه‌ها به‌عنوان خطری برای گسترش سل است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overcrowding

  1. noun
    Synonyms: overpopulation, overbuilding, population explosion

لغات هم‌خانواده overcrowding

ارجاع به لغت overcrowding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overcrowding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overcrowding

لغات نزدیک overcrowding

پیشنهاد بهبود معانی