Pack Rat

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable
  جانورشناسی موش کپه‌ساز (نوعی موش جنگلی که در بیابان‌ها و فلات‌های غرب ایالات متحده و شمال مکزیک زندگی می‌کند)
  لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی
  • - Despite its small size, the pack rat's ability to accumulate and organize objects is impressive.
  • - علی‌رغم اندازه‌ی کوچکش، توانایی موش کپه‌ساز در جمع‌آوری و دسته‌بندی اشیا چشمگیر است.

  • - The pack rat scurried across the forest.
  • - موش کپه‌ساز در جنگل دوید.
• noun
  انگلیسی آمریکایی محتکر اشیای غیرضروری، شخص دچار اختلال احتکار (شخصی که اقلام غیرضروری را جمع‌آوری یا احتکار می‌کند)
  • - My grandmother is a pack rat and has accumulated so many things over the years.
  • - مادربزرگ من محتکر اشیای غیرضروری است و در طول سال‌ها چیزهای زیادی را جمع کرده است.

  • - I can't stand clutter, but my husband is a pack rat and keeps everything.
  • - نمی‌توانم بی‌نظمی را تحمل کنم اما شوهرم دچار اختلال احتکار است و همه چیز را نگه می‌دارد.