شخص (person)
She is a talented pers.
او شخص بااستعدادی است.
That pers is always playing loud music.
آن شخص همیشه موسیقی با صدای بلند پخش میکند.
شخصی (personal)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to take care of my pers matters.
باید به مسائل شخصیام رسیدگی کنم.
My personal belongings were scattered all over the room.
وسایل شخصی من در تمام اتاق پخش شده بود.
پرسنل (personnel)
Our company is hiring new pers.
شرکت ما در حال استخدام پرسنل جدید است.
It's important to have qualified pers in any organization.
داشتن پرسنل متعهد در هر سازمانی مهم است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pers» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pers