فعالیت بدنی، فشار جسمی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Heavy lifting requires a lot of physical exertion.
بلند کردن وزنه های سنگین به فعالیت بدنی زیادی نیاز دارد.
He was exhausted after the physical exertion of the hike.
او پس از فشار جسمی پیاده روی خسته شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «physical exertion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/physical-exertion