Pinwheel

ˈpɪnwiːl ˈpɪnwiːl ˈpɪnwiːl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از catherine wheel به‌ جای pinwheel استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی کودکانه فرفره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The pinwheel became a symbol of carefree summer days.
- فرفره نماد روزهای بی‌دغدغه‌ی تابستان شد.
- The pinwheel twirled gracefully in the summer breeze.
- فرفره به زیبایی در نسیم تابستانی می‌چرخید.
noun countable
غذا و آشپزی پین‌ویل
- I made some ham and cheese pinwheels for lunch.
- برای ناهار مقداری پین‌ویل ژامبون و پنیر درست کردم.
- We bought a dozen pinwheels for our picnic in the park.
- برای پیک‌نیک‌مان در پارک دوازده عدد پین‌ویل خریدیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pinwheel

  1. noun Perennial subshrub of Tenerife having leaves in rosettes resembling pinwheels
    Synonyms: Aeonium haworthii
  2. noun A toy consisting of vanes of colored paper or plastic that is pinned to a stick and spins when it is pointed into the wind
    Synonyms: pinwheel wind collector
  3. noun A circular firework that spins round and round emitting colored fire
    Synonyms: catherine-wheel

ارجاع به لغت pinwheel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pinwheel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pinwheel

لغات نزدیک pinwheel

پیشنهاد بهبود معانی