همچنین میتوان از catherine wheel به جای pinwheel استفاده کرد.
انگلیسی آمریکایی کودکانه فرفره
The pinwheel became a symbol of carefree summer days.
فرفره نماد روزهای بیدغدغهی تابستان شد.
The pinwheel twirled gracefully in the summer breeze.
فرفره به زیبایی در نسیم تابستانی میچرخید.
غذا و آشپزی پینویل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I made some ham and cheese pinwheels for lunch.
برای ناهار مقداری پینویل ژامبون و پنیر درست کردم.
We bought a dozen pinwheels for our picnic in the park.
برای پیکنیکمان در پارک دوازده عدد پینویل خریدیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pinwheel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pinwheel