مسموم کردن فضا/جو, خراب کردن جو (با رفتار/گفتار)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His constant complaining poisoned the atmosphere in the office.
غر زدن مداوم او جو اداره را مسموم کرد.
Their argument poisoned the atmosphere at the party.
بحث آنها جو مهمانی را خراب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «poison the atmosphere» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/poison-the-atmosphere