پلیاستر (نوعی پلیمر که در الیاف مصنوعی و غیره کاربرد دارد)
My new shirt is made of polyester.
پیراهن جدید من از پلیاستر درست شده است.
She prefers clothes made from natural fibers rather than polyester.
او لباسهای ساختهشده از الیاف طبیعی را به پلیاستر ترجیح میدهد.
(صفتگونه) از جنس پلیاستر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wore her favorite pair of polyester pants to the party.
او در این مهمانی شلوار پلیاستر محبوبش را پوشید.
I need to buy new polyester shirt.
باید پیراهن پلیاستر جدیدی بخرم.
ساده، بیظرافت (اشاره به طبقهی متوسط و سبک زندگی و محل زندگی و غیرهی آنها)
I hate polyester folks.
از مردم ساده متنفر هستم.
I grew up in the polyester suburbs.
در شهرکهای بیظرافت طبقهی متوسط بزرگ شدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «polyester» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/polyester