Porcupine

ˈpɔːrkjəpaɪn ˈpɔːkjəpaɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    porcupines

معنی

جانورشناسی جوجه تیغی، خارپشت کوهی، تشی، خاردار کردن،خراشاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد porcupine

  1. noun Relatively large rodents with sharp erectile bristles mingled with the fur
    Synonyms: hedgehog

ارجاع به لغت porcupine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «porcupine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/porcupine

لغات نزدیک porcupine

پیشنهاد بهبود معانی