فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pore

pɔːr pɔː

گذشته‌ی ساده:

pored

شکل سوم:

pored

سوم‌شخص مفرد:

pores

وجه وصفی حال:

poring

شکل جمع:

pores

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive

سوراخ ریز، منفذ، روزنه، خلل‌وفرج، در دریای تفکر غوطه‌ور شدن، (با over ) به مطالعه دقیق پرداختن، با‌‌دقت دیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to pore over a book

کتابی را به دقت خواندن

a mushroom with minute little pores

قارچ با روزنه‌های بسیار ریز

نمونه‌جمله‌های بیشتر

When the weather is hot, sweat comes out of the body's pores.

در گرما عرق از منفذهای بدن خارج می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pore

  1. noun small aperture in skin
    Synonyms:
    opening orifice outlet stoma foramen sweat gland vesicle
  1. verb go over carefully
    Synonyms:
    study examine read look over scan regard ponder contemplate peruse muse dwell on scrutinize brood
    Antonyms:
    scan flip through

ارجاع به لغت pore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pore

لغات نزدیک pore

پیشنهاد بهبود معانی