امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Power Failure

American: ˈpaʊərˈfeɪljər British: ˈpaʊəˈfeɪljə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    power failures

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
قطعی برق، قطعی جریان برق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The power failure left the entire neighborhood in darkness.
- قطعی برق کل محله را در تاریکی فرو برده بود.
- The power failure caused the elevator to become stuck between floors.
- قطعی برق باعث شد که آسانسور بین طبقات گیر کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد power failure

  1. noun a period of time when there is no electricity supply

ارجاع به لغت power failure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «power failure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/power-failure

لغات نزدیک power failure

پیشنهاد بهبود معانی