فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Power Failure

American: ˈpaʊərˈfeɪljər British: ˈpaʊəˈfeɪljə

شکل جمع:

power failures

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

قطعی برق، قطعی جریان برق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The power failure left the entire neighborhood in darkness.

قطعی برق کل محله را در تاریکی فرو برده بود.

The power failure caused the elevator to become stuck between floors.

قطعی برق باعث شد که آسانسور بین طبقات گیر کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد power failure

  1. noun a period of time when there is no electricity supply

ارجاع به لغت power failure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «power failure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/power-failure

لغات نزدیک power failure

پیشنهاد بهبود معانی