آخرین به‌روزرسانی:

Prig

prɪɡ prɪɡ

معنی

noun adverb

شخص منفور، میخ کوچک، آدم خودنما، نکته‌گیر، ایرادگیر، کش رفتن، دزدیدن، التماس کردن، دله‌دزد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prig

  1. noun a person regarded as arrogant and annoying
    Synonyms:
    snob snot snoot prude fussbudget puritan formalist

ارجاع به لغت prig

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prig» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prig

لغات نزدیک prig

پیشنهاد بهبود معانی