کسی را دست انداختن، سربهسر کسی گذاشتن، شوخی کردن، ایستگاه کسی را گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As a big brother, he is always pulling his sister's leg.
بهعنوان برادر بزرگتر، او همیشه سربهسر خواهرش میگذارد.
I think he was just pulling your leg when he said you've failed in the exam.
فکر میکنم وقتی گفت امتحانت رو افتادی، داشت ایستگاتو میگرفت!
Did he mean it when he said he's leaving you or was he just pulling your leg?
وقتی او گفت تو را ترک میکند، واقعاً راست میگفت یا داشت تو را دست میانداخت؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pull someone's leg» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pull-someones-leg