فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pulsative

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    تپشی، ضربانی، لرزشی، نبضی، پکشی، زنشی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت pulsative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pulsative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pulsative

لغات نزدیک pulsative

پیشنهاد بهبود معانی