امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Put Paid To

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom
(انگلیس) خاتمه دادن، به پایان رساندن، (دکان چیزی را) تخته کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد put paid to

  1. verb complete a task
    Synonyms: bring to a close, finish something, make an end of, put an end to

ارجاع به لغت put paid to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put paid to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/put-paid-to

لغات نزدیک put paid to

پیشنهاد بهبود معانی