فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pyramidal

pəˈræmədəl ˈpɪrəmɪd

توضیحات:

این لغت به شکل pyramidical نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری pyramidal رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

هرمی، هرمی‌شکل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The artist created a pyramidal sculpture.

این هنرمند مجسمه‌ای هرمی را خلق کرد.

The pyramidical structure of the building made it stand out among the other buildings in the city.

ساختار هرمی‌شکل این ساختمان آن را در میان دیگر ساختمان‌های شهر متمایز کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pyramidal

  1. adjective resembling a pyramid
    Synonyms:
    pyramidical pyramidic

ارجاع به لغت pyramidal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pyramidal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pyramidal

لغات نزدیک pyramidal

پیشنهاد بهبود معانی