فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pyramidal

pəˈræmədəl ˈpɪrəmɪd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به شکل pyramidical نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری pyramidal رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    هرمی، هرمی‌شکل
    • - The artist created a pyramidal sculpture.
    • - این هنرمند مجسمه‌ای هرمی را خلق کرد.
    • - The pyramidical structure of the building made it stand out among the other buildings in the city.
    • - ساختار هرمی‌شکل این ساختمان آن را در میان دیگر ساختمان‌های شهر متمایز کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pyramidal

  1. adjective Resembling a pyramid
    Synonyms: pyramidic, pyramidical

ارجاع به لغت pyramidal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pyramidal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pyramidal

لغات نزدیک pyramidal

پیشنهاد بهبود معانی