پزشکی تبزا، ایجادکنندهی تب، تبآور، پیروژنیک، ایجادشده دراثر تب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The pyrogenic response increased the patient's body temperature significantly.
پاسخ پیروژنیک دمای بدن بیمار را به میزان قابل توجهی افزایش داد.
Scientists studied the pyrogenic effects of the new drug on inflammation.
دانشمندان اثرات تبزای داروی جدید بر التهاب را مورد مطالعه قرار دادند.
گرمازا، حرارتزا، ایجادکنندهی گرما، پیروژنیک، ایجادشده دراثر گرما
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pyrogenic process altered the chemical structure of the compound.
فرایند گرمازا ساختار شیمیایی ترکیب را تغییر داد.
Researchers studied the pyrogenic effects of the volcanic eruption.
محققان اثرات ایجادشده دراثر گرمای فوران آتشفشانی را مورد بررسی قرار دادند.
زمینشناسی آتشفشانی، آذرین (وابسته به سنگهای آذرین که از انجماد مواد مذاب آتشفشانی حاصل میشوند)
The landscape was shaped by pyrogenic processes over millions of years.
این منظره دراثر فرایندهای آتشفشانی طی میلیونها سال شکل گرفته است.
Geologists often classify minerals based on their pyrogenic origins.
زمینشناسان مواد معدنی را اغلب براساس منشأ آذرینشان طبقهبندی میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pyrogenic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pyrogenic