با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Quartermaster

ˈkwɔːrtərˌmæstər ˈkwɔːtəˌmɑːstə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (نظامی) سر‌رشته‌دار، متصدی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد quartermaster

  1. noun One holding a responsible post in the armed forces
    Synonyms: commissioned-officer, petty-officer, supply officer

ارجاع به لغت quartermaster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quartermaster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quartermaster

لغات نزدیک quartermaster

پیشنهاد بهبود معانی