Quartering معنی

American: ˈkwɔːrtərɪŋ British: ˈkwɔːtərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
  • Noun
    تردد، قائمه، تقسیم چیزی به چهار بخش، زاویه نود درجه
    • - a quartering wave
    • - ربع موج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)