غذای فوری/غذای سرپایی/غذای سریع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I only had time for a quick meal before my meeting.
من فقط قبل از جلسه ام وقت کردم یک غذای فوری بخورم.
Let's grab a quick meal at the cafe.
بیا بریم یه غذای سرپایی توی کافه بخوریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quick meal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quick-meal