فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Quick Sale

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun

کسب‌وکار فروش فوری، فروش سریع، فروش آنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He was pleased with the quick sale of his old car.

او از فروش سریع ماشین قدیمی‌اش راضی بود.

Investors often look for properties that are in need of a quick sale.

سرمایه‌گذاران معمولاً به‌دنبال املاکی هستند که نیاز به فروش فوری دارند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quick sale

  1. noun the rapid sale of a product or asset, often at a lower price than its market value, to facilitate a fast transaction

ارجاع به لغت quick sale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quick sale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quick-sale

لغات نزدیک quick sale

پیشنهاد بهبود معانی