فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Quint

kwɪnt kwɪnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مالیات پنج یک، خمس، قایق پنج بادبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quint

  1. noun one of five children born at the same time from the same pregnancy
    Synonyms:
    five quintuplet 5 quin quintet fivesome pentad v cinque fin phoebe little-phoebe

ارجاع به لغت quint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quint

لغات نزدیک quint

پیشنهاد بهبود معانی