امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Raddle

American: ˈrædl British: ˈrædl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adverb
گل آخری، گل قرمز، درهم بافتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raddle

  1. verb Twist or braid together, interlace
    Synonyms:
    ruddle
  1. noun A red iron ore used in dyeing and marking
    Synonyms:
    ruddle reddle

ارجاع به لغت raddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raddle

لغات نزدیک raddle

پیشنهاد بهبود معانی