گذشتهی ساده:
recusedشکل سوم:
recusedسومشخص مفرد:
recusesوجه وصفی حال:
recusingحقوق سلب صلاحیت کردن، کنار کشیدن (قاضی یا دادستان یا هیئت منصفه و غیره برای جلوگیری از بروز تضاد منافع)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The judge recused the jury member who had a close friendship with the defendant's family.
قاضی عضو هیئت منصفه را که با خانوادهی متهم دوستی نزدیک داشت، سلب صلاحیت کرد.
The judge decided to recuse himself from the case due to his personal relationship with the defendant.
قاضی به دلیل رابطهی شخصی با متهم تصمیم گرفت خود را از این پرونده کنار بکشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «recuse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recuse