Recuse

rɪˈkjuːz rɪˈkjuːz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    recused
  • شکل سوم:

    recused
  • سوم‌شخص مفرد:

    recuses
  • وجه وصفی حال:

    recusing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
حقوق سلب صلاحیت کردن، کنار کشیدن (قاضی یا دادستان یا هیئت منصفه و غیره برای جلوگیری از بروز تضاد منافع)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The judge recused the jury member who had a close friendship with the defendant's family.
- قاضی عضو هیئت منصفه را که با خانواده‌ی متهم دوستی نزدیک داشت، سلب صلاحیت کرد.
- The judge decided to recuse himself from the case due to his personal relationship with the defendant.
- قاضی به دلیل رابطه‌ی شخصی با متهم تصمیم گرفت خود را از این پرونده کنار بکشد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت recuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recuse

لغات نزدیک recuse

پیشنهاد بهبود معانی