Redhead

ˈredhed ˈredhed
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    redheads

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
سرخ‌مو، مو سرخ، مو قرمز (شخص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Manoochehr loves freckled redheads.
- منوچهر مرده‌ی سرخ‌مویان کک‌مک‌دار است.
- My best friend is a redhead with green eyes.
- بهترین دوست من شخصی مو قرمز با چشم‌های سبز است.
adjective informal
دارای موی قرمز
- She spotted a stunning redhead woman.
- زن مو قرمز جذابی را دید.
- The redhead girl walked into the room.
- دختر مو قرمز وارد اتاق شد.
noun countable
جانورشناسی سرسرخ (اردک)
- Redheads gathered at the wetlands for migration.
- سرسرخ‌ها برای مهاجرت در تالاب‌ها جمع شدند.
- A flock of redheads took flight, their bright heads shining in the sun.
- دسته‌ای از سرسرخ‌ها پرواز کردند، سرهای درخشانشان زیر نور خورشید می‌درخشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد redhead

  1. noun Black-and-white North American woodpecker having a red head and neck
    Synonyms: redheaded woodpecker, aythya-americana, Melanerpes erythrocephalus
  2. noun Someone who has red hair
    Synonyms: redheader, red-header, carrottop

ارجاع به لغت redhead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «redhead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redhead

لغات نزدیک redhead

پیشنهاد بهبود معانی