شکل جمع:
redheadsسرخمو، مو سرخ، مو قرمز (شخص)
Manoochehr loves freckled redheads.
منوچهر مردهی سرخمویان ککمکدار است.
My best friend is a redhead with green eyes.
بهترین دوست من شخصی مو قرمز با چشمهای سبز است.
دارای موی قرمز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She spotted a stunning redhead woman.
زن مو قرمز جذابی را دید.
The redhead girl walked into the room.
دختر مو قرمز وارد اتاق شد.
جانورشناسی سرسرخ (اردک)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
Redheads gathered at the wetlands for migration.
سرسرخها برای مهاجرت در تالابها جمع شدند.
A flock of redheads took flight, their bright heads shining in the sun.
دستهای از سرسرخها پرواز کردند، سرهای درخشانشان زیر نور خورشید میدرخشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «redhead» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/redhead