فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Redhead

ˈredhed ˈredhed

شکل جمع:

redheads

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

سرخ‌مو، مو سرخ، مو قرمز (شخص)

Manoochehr loves freckled redheads.

منوچهر مرده‌ی سرخ‌مویان کک‌مک‌دار است.

My best friend is a redhead with green eyes.

بهترین دوست من شخصی مو قرمز با چشم‌های سبز است.

adjective informal

دارای موی قرمز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She spotted a stunning redhead woman.

زن مو قرمز جذابی را دید.

The redhead girl walked into the room.

دختر مو قرمز وارد اتاق شد.

noun countable

جانورشناسی سرسرخ (اردک)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

Redheads gathered at the wetlands for migration.

سرسرخ‌ها برای مهاجرت در تالاب‌ها جمع شدند.

A flock of redheads took flight, their bright heads shining in the sun.

دسته‌ای از سرسرخ‌ها پرواز کردند، سرهای درخشانشان زیر نور خورشید می‌درخشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد redhead

  1. noun Black-and-white North American woodpecker having a red head and neck
    Synonyms:
    redheaded woodpecker Melanerpes erythrocephalus aythya-americana
  1. noun someone who has red hair
    Synonyms:
    red-header carrottop

ارجاع به لغت redhead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «redhead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/redhead

لغات نزدیک redhead

پیشنهاد بهبود معانی