Reins

American: ˈreɪnz British: reɪnz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

plural preposition
کلیه‌ها، محل کلیه در بدن، (مجازاً) کمر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reins

  1. verb Control and direct with or as if by reins
    Synonyms: restrains, harnesses, curbs, checks, suppresses, stops, keeps, bridles, slows, inhibits, holds, represses, leashes, constrains, guides, controls, composes, brakes, rules, backs
    Antonyms: frees
  2. noun
    Synonyms: controls, line

ارجاع به لغت reins

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reins» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reins

لغات نزدیک reins

پیشنهاد بهبود معانی