Reversive

    rɪˈvɜːrsɪv rɪˈvɜːsɪv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    بازگشتی، معکوس‌شونده، برگشت‌پذیر، واگردی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The chemical reaction is reversive and can return to its original state.
    - این واکنش شیمیایی بازگشتی است و می‌تواند به حالت اولیه خود برگردد.
    - Some social changes are not reversive and become permanent over time.
    - برخی تغییرات اجتماعی برگشت‌پذیر نیستند و به‌مرور زمان دائمی می‌شوند.
    - The reversive nature of the process allows us to undo the changes if necessary.
    - ماهیت معکوس‌شونده‌ی این فرایند به ما امکان می‌دهد درصورت لزوم تغییرات را لغو کنیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت reversive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reversive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reversive

    لغات نزدیک reversive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه