همچنین ridable نیز نوشته میشود ولی حالت نوشتار rideable رایج است.
قابل سوار شدن، قابل راندن، راندنی (اسب و دوچرخه و غیره)
The rideable donkey was used to carry supplies up the steep mountain trail.
از الاغ راندنی برای حمل مایحتاج به بالای مسیر کوهستانی شیبدار استفاده میشد.
a ridable horse
اسبی که میتوان سوار آن شد
قابل عبور (مسیر و راه و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The snow had melted enough to make the path rideable again.
برف آنقدر آب شده بود که مسیر را دوباره قابل عبور کرده بود.
a ridable road
راهی که بتوان سواره از آن رد شد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rideable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rideable