فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rideable

توضیحات:

همچنین ridable نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار rideable رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قابل سوار شدن، قابل راندن، راندنی (اسب و دوچرخه و غیره)

The rideable donkey was used to carry supplies up the steep mountain trail.

از الاغ راندنی برای حمل مایحتاج به بالای مسیر کوهستانی شیب‌دار استفاده می‌شد.

a ridable horse

اسبی که می‌توان سوار آن شد

adjective

قابل عبور (مسیر و راه و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The snow had melted enough to make the path rideable again.

برف آن‌قدر آب شده بود که مسیر را دوباره قابل عبور کرده بود.

a ridable road

راهی که بتوان سواره از آن رد شد

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت rideable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rideable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rideable

لغات نزدیک rideable

پیشنهاد بهبود معانی