فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Riverbed

ˈrɪvərˌbed ˈrɪvərˌbed

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جغرافیا بستر رودخانه، بستر نهر، کف رودخانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The heavy rain caused the riverbed to overflow, flooding nearby fields.

بارش شدید باران باعث طغیان بستر رودخانه و جاری شدن سیل در مزارع مجاور شد.

The riverbed shimmered under the bright sunlight.

کف رودخانه زیر نور تابان خورشید می‌درخشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد riverbed

  1. noun a channel occupied (or formerly occupied) by a river
    Synonyms:
    river bottom

ارجاع به لغت riverbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «riverbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/riverbed

لغات نزدیک riverbed

پیشنهاد بهبود معانی