فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Robot

ˈroʊbɑːt / / -bət ˈrəʊbɒt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    robots

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun countable B1
    دستگاه خودکار، آدم مکانیکی
  • noun countable
    آدمک، آدم مصنوعی، آدم ماشینی، دستگاه خودکار
    • - a robotic man
    • - انسان ماشینی (آدم ربات‌مانند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد robot

  1. noun android, machine
    Synonyms: automation, bionic person, cyborg, mechanical person

ارجاع به لغت robot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «robot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/robot

لغات نزدیک robot

پیشنهاد بهبود معانی