امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sandbox

ˈsændbɑːks ˈsændbɒks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sandboxes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی کودکانه جعبه‌ی شنی، گودال شنی، استخر شن (برای بازی کودکان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I enjoyed playing in the sandbox as a child, building castles with my friends.
- من در کودکی از بازی در جعبه‌ی شنی و ساختن قلعه با دوستانم لذت می‌بردم.
- I spent hours building my dream house in the sandbox.
- من ساعت‌ها را صرف ساختن خانه‌ی رویایی‌ام در استخر شن کردم.
noun countable
کامپیوتر بخش ایمنی، بخش ایزوله‌ (در آن نرم‌افزار را می‌توان بدون خطر آسیب رساندن به کل سیستم آزمایش کرد)
- The developer created a virtual sandbox to test the new software.
- سازنده یک بخش ایزوله‌ی مجازی برای آزمایش نرم‌افزار جدید ایجاد کرد.
- The computer system crashed when malware escaped from its designated sandbox.
- هنگامی که بدافزار از بخش ایمنی تعیین‌شده‌اش بیرون رفت، سیستم کامپیوتری از کار افتاد.
noun countable
کامپیوتر سبک بازی کامپیوتری سندباکس (آزادی عمل بدون محدودیت برای استفاده از ابزارهای درون بازی)
- I lost track of time while engrossed in the world of the sandbox.
- درحالی‌که غرق در دنیای بازی کامپیوتری سندباکس بودم، زمان را از دست دادم.
- The sandbox allows players to unleash their creativity and experiment without any limitations.
- بازی سندباکس به بازیکنان این امکان را می‌دهد که خلاقیت و تدبیر خود را بدون هیچ محدودیتی آزاد کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sandbox

  1. noun A plaything consisting of a pile of sand or a box filled with sand for children to play in
    Synonyms: sandpile, sandpit

ارجاع به لغت sandbox

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sandbox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sandbox

لغات نزدیک sandbox

پیشنهاد بهبود معانی