آخرین به‌روزرسانی:

Save Time

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

صرفه جویی در زمان، در وقت صرفه جویی کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Taking the shortcut will save time.

میانبر رفتن باعث صرفه جویی در زمان می شود.

We can save time by ordering online.

با سفارش آنلاین می توانیم در وقت صرفه جویی کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت save time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «save time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/save-time

لغات نزدیک save time

پیشنهاد بهبود معانی