جغرافیا سیاتل (شهری بندری در ایالات متحدهی آمریکا)
I moved to Seattle.
به سیاتل نقلمکان کردم.
I have always wanted to visit Seattle to see the famous Space Needle.
من همیشه دوست داشتم برای دیدن [برج] سوزن فضایی مشهور به سیاتل سفر کنم.
نیمکت (که در پارکها و غیره تعبیه میشود) (با حرف کوچک)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wooden seattle was placed near the entrance of the garden.
نیمکت چوبی در نزدیکی ورودی باغ قرار داشت.
I found a cozy seattle by the lake and sat down to read my book.
نیمکت دنجی در کنار دریاچه پیدا کردم و روی آن نشستم تا کتابم را بخوانم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «Seattle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seattle