آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Second-guess

ˌsekndˈɡes ˌsekndˈɡes

معنی second-guess | جمله با second-guess

verb - transitive

پیش‌بینی کردن، حدس زدن، فکر دیگری را خواندن

The detective's ability to second-guess the criminal's next move led to a successful arrest.

توانایی کارآگاه در پیش‌بینی حرکت بعدی جنایتکار منجر به دستگیری موفقیت‌آمیز او شد.

I often second-guess my colleague's decisions.

تصمیمات همکارم را اغلب حدس می‌زنم.

verb - transitive

انگلیسی آمریکایی پس از وقوع انتقاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Don't second-guess your choices; trust your instincts.

از انتخاب‌های خود خرده نکنید؛ به غرایز خود اعتماد کنید.

After the game, the coach was second-guessing his decision to bench the star player.

مربی پس از بازی از تصمیمش برای نیمکت‌نشینی ستاره‌ی تیم انتقاد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد second-guess

  1. verb attempt to anticipate or predict
    Synonyms:

ارجاع به لغت second-guess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «second-guess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/second-guess

لغات نزدیک second-guess

پیشنهاد بهبود معانی