(مربوط به) دبیرخانه، منشیگری، دفترداری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She excelled in her secretarial duties at the law firm.
او در وظایف دفترداری خود در شرکت حقوقی سرآمد بود.
He took a secretarial course to improve his office skills.
او برای ارتقای مهارتهای اداری خود، یک دورهی منشیگری گذراند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «secretarial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/secretarial