محکوم به شکست، خودتخریبگر، خودشکن، که نتیجهی عکس میدهد (عمل و رفتار و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His self-defeating behavior only worsened his financial situation.
رفتار محکوم به شکست او فقط وضعیت مالی او را بدتر کرد.
The company's self-defeating policies led to a decrease in customer satisfaction.
سیاستهای خودتخریبگر این شرکت منجر به کاهش رضایت مشتری شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «self-defeating» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-defeating