با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Self-made

ˈselfmeɪd ˈselfmeɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective C2
    خودساخته
    • - My father was a self-made man.
    • - پدرم مرد خودساخته‌ای بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد self-made

  1. adjective Showing superior innate capacity
    Synonyms: competent, self-reliant, audacious

ارجاع به لغت self-made

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-made» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-made

لغات نزدیک self-made

پیشنهاد بهبود معانی