فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Self-operating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خودکار، اتوماتیک، خودعامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The self-operating car drove itself to the destination using advanced AI technology.

این خودروی خودکار با استفاده از فناوری پیشرفته‌ی هوش مصنوعی خود را به مقصد رساند.

The self-operating machine efficiently completed all tasks without any human intervention.

این ماشین خودعامل تمام تسک‌ها را به‌طور مؤثر بدون دخالت انسانی انجام داد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت self-operating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-operating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-operating

لغات نزدیک self-operating

پیشنهاد بهبود معانی