دلسوزی به حال خود، خوددلسوزی، ترحم به خود، احساس بیچارگی، احساس بدبختی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wallowed in self-pity after losing the competition.
او پس از شکست در رقابت در احساس بدبختی غوطهور شد.
Self-pity is not going to solve your problems; take action instead.
خوددلسوزی مشکل شما را حل نخواهد کرد؛ به جای آن وارد عمل شوید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «self-pity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-pity