Shacket

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable
  آمیزواج پوشاک شکت (نوعی ژاکت به سبک پیراهن یا پیراهن ضخیمی که به عنوان ژاکت پوشیده می‌شود)
  • - The shacket he was wearing kept him warm on the chilly night.
  • - شکتی که به تن داشت در شب سرد او را گرم نگه می‌داشت.

  • - He paired his shacket with a basic tee and jeans for a casual look.
  • - شکت خود را با یک تی‌شرت ساده و شلوار جین ست کرد تا ظاهری غیررسمی داشته باشد.