فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shatterproof

ˈʃæt̬ərpruːf ˈʃætəpruːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    نشکن، ضد خرد شدن، خرد نشو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shatterproof

  1. adjective Resistant to shattering or splintering
    Synonyms: splinterless, splinterproof

ارجاع به لغت shatterproof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shatterproof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shatterproof

لغات نزدیک shatterproof

پیشنهاد بهبود معانی