صفت تفضیلی:
shittierصفت عالی:
shittiestناپسند بد، تخمی، گند، مزخرف، گهی
The weather has been really shitty all week.
در تمام این هفته هوا واقعاً مزخرف بوده است.
His attitude made the meeting even more shitty than it already was.
نگرش او باعث شد که جلسه حتی از آنچه قبلاً بود، تخمیتر شود.
ناپسند (پر از) مدفوع، گه، فضله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He stepped in a shitty puddle and grimaced at the smell.
او در یک گودال پر از مدفوع قدم گذاشت و از بوی آن اخمهایش در هم رفت.
She refused to walk on the shitty path littered with animal waste.
او از راه رفتن در مسیر مزخرف مملو از فضولات حیوانات خودداری کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shitty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shitty