فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Snow-blind

ˈsnoʊˌblaɪnd ˈsnəʊblaɪnd

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: snow-blinded

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

برف‌کور، دچار برف‌کوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The hiker was snow-blind after spending hours in the blizzard without proper eye protection.

این کوهنورد پس از گذراندن ساعت‌ها در کولاک بدون محافظ چشم، برف‌کور شد.

The winter storm was so intense that it left me snow-blinded for hours.

طوفان زمستان آن‌قدر شدید بود که من را ساعت‌ها دچار برف‌کوری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت snow-blind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snow-blind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snow-blind

لغات نزدیک snow-blind

پیشنهاد بهبود معانی