فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Spall

ˈspɒl ˈspɒl

گذشته‌ی ساده:

spalled

شکل سوم:

spalled

سوم‌شخص مفرد:

spalls

وجه وصفی حال:

spalling

شکل جمع:

spalls

معنی

noun adverb

خرده‌ریز، توفال، سنگ‌ریزه، با چکش تراش دادن و به‌شکل درآوردن، خرد شدن سنگ‌ها در اثر آب‌وهوا، ورقه‌ورقه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spall

  1. noun a fragment broken off from the edge or face of stone or ore and having at least one thin edge
    Synonyms:
    spawl

ارجاع به لغت spall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spall

لغات نزدیک spall

پیشنهاد بهبود معانی