با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sparrow

ˈsperoʊ ˈspærəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sparrows

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی گنجشک
- I saw a sparrow flying through the garden.
- گنجشکی را دیدم که در باغ پرواز می‌کرد.
- The sparrow built its nest in our house.
- گنجشک در خانه‌ی ما لانه‌اش را ساخت.
- A group of sparrows gathered around the bird feeder.
- گروهی از گنجشک‌ها در اطراف دان‌خوری جمع شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sparrow

  1. noun Any of several small dull-colored singing birds feeding on seeds or insects
    Synonyms: true sparrow
  2. noun Small brownish European songbird
    Synonyms: hedge-sparrow, dunnock, Prunella modularis

ارجاع به لغت sparrow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sparrow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sparrow

لغات نزدیک sparrow

پیشنهاد بهبود معانی