فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stratification

ˌstrætɪfɪˈkeɪʃn ˌstrætɪfɪˈkeɪʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal

قشربندی، لایه‌بندی، طبقه‌بندی، چینه‌بندی، تفکیک، جداسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Economic policies often deepen the stratification between rich and poor.

سیاست‌های اقتصادی اغلب موجب تشدید جداسازی بین فقرا و ثروتمندان می‌شود.

Stratification is not limited to class. it can be based on gender, ethnicity, or education.

قشر‌بندی محدود به طبقه‌ی اجتماعی نیست. می‌تواند بر اساس جنسیت، قومیت یا تحصیلات نیز باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stratification

  1. noun the condition of being arranged in social strata or classes within a group
    Synonyms:
    social-stratification lamination tabular structure scaliness delamination

ارجاع به لغت stratification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stratification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stratification

لغات نزدیک stratification

پیشنهاد بهبود معانی