ایجاد تعادل (بین) / متعادل کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's difficult to strike a balance between work and family life.
ایجاد تعادل بین کار و زندگی خانوادگی دشوار است.
She tries to strike a balance between her social life and her studies.
او سعی می کند بین زندگی اجتماعی و تحصیلاتش تعادل برقرار کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strike a balance (between)» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strike-a-balance-between