امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Suspensive

səˈspensɪv səsˈpensɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
آویزشی، اندروا پذیری، درحال تعلیق، درحال توقف، تعلیق، معلق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد suspensive

  1. adjective (of a situation) characterized by or causing suspense
    Synonyms:
    cliff hanging suspenseful nail-biting

ارجاع به لغت suspensive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suspensive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suspensive

لغات نزدیک suspensive

پیشنهاد بهبود معانی