Syllable

ˈsɪləbl ˈsɪləbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    syllabled
  • شکل سوم:

    syllabled
  • سوم‌شخص مفرد:

    syllables
  • وجه وصفی حال:

    syllabling
  • شکل جمع:

    syllables

توضیحات

همچنین در معنای سوم می‌توان از sol-fa syllables به‌جای syllable استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
زبان‌شناسی هجا، سیلاب، بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Poetry often focuses on rhythm and syllable count.
- شعر اغلب بر ریتم و تعداد هجاها تمرکز دارد.
- Teachers often use clapping to help students count syllables.
- معلمان اغلب از کف زدن برای کمک به دانش‌آموزان در شمارش هجاها استفاده می‌کنند.
noun countable
نقطه، ذره، سر سوزن، خرده
- She whispered every syllable of the secret in my ear.
- هر ذره از راز را در گوشم زمزمه کرد.
- Count the syllable in each line to maintain the meter.
- برای نگه داشتن متر، نقطه‌ای را در هر ردیف در نظر بگیرید.
noun plural
موسیقی سیلابُ سُلفژ، سُلافاسیلاب، هجاهای نت‌خوانی
- Each syllable in the scale has its own unique sound.
- هر سُلافاسیلاب در وزن، صدای منحصربه‌فرد خود را دارد.
- She learned to recognize the first syllable of every note.
- او یاد گرفت که اولین سیلابُ سُلفژ هر نت را تشخیص دهد.
verb - transitive
هجا کردن، بخش کردن
- They syllable the phrase to highlight its melodic cadence.
- آن‌ها عبارت را هجا می‌کنند تا وزن آهنگین آن را برجسته کنند.
- She syllable each part of the poem to emphasize its rhythm.
- او هر قسمت از شعر را بخش می‌کند تا بر ریتم آن تأکید کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد syllable

  1. noun
    Synonyms: syllabary, syllabification

ارجاع به لغت syllable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «syllable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/syllable

لغات نزدیک syllable

پیشنهاد بهبود معانی