فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tabulation

ˌtæbjəˈleɪʃn̩ ˌtæbjʊˈleɪʃn̩

معنی‌ها

noun

جدول‌بندی، تنظیم به‌صورت جدول، تسطیح

noun

جدول بندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tabulation

  1. noun information set out in tabular form
    Synonyms:
    tabular matter
  1. noun an orderly columnar display of data
    Synonyms:
    table chart

ارجاع به لغت tabulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tabulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tabulation

لغات نزدیک tabulation

پیشنهاد بهبود معانی